- بای پس ((پَ))
- نوعی عمل جراحی که در آن برای تغییر مسیر یکی از جریان های طبیعی بدن مجرایی فرعی را در محل پیوند می زنند
معنی بای پس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عقب، بر سر فعل در آید بمعنی عقب وا پس: باز پس رفتن باز پس شدن
واپس باز پس
آواز پای
کسی که چیزی را پرسش کند پرسش کننده، کارمند دادگستری یا شهربانی که برای کشف جرایم و بزه ها از متهم پرسشهایی کند مستنطق. یا روز بازپرس. روز پرسش روز قیامت
آس بادی آسیایی که با باد گردد
اپر ابر پیشوندی است
زپس سپس از دنبال بعد. یا از پس کسی بر آمدن، قدرت مقابله و جدال با کسی را داشتن
غریب، بی یار
واپس، موخر، بعقب بودن
عاجز از احساس کردن
رفیق راه، و همراه
بی حال، بی رمق، سست و ضعیف، بی درد
بی اصل، بی اساس، کنایه از بی ثبات، ضعیف
تنها، بی یار، کسی که دوست و آشنا و خانواده ندارد، غریب، بیچاره، بینوا
عقب مانده، دوباره
باز پس رفتن: پس رفتن، عقب رفتن
باز پس ماندن: عقب ماندن، دنبال ماندن
باز پس رفتن: پس رفتن، عقب رفتن
باز پس ماندن: عقب ماندن، دنبال ماندن
Numb, Imperceptive
нечувствительный , онемевший
unempfindlich, taub
нечутливий , онімівший
niewrażliwy, odrętwiały
无感觉的 , 麻木的
imperceptível, entorpecido
impercettibile, intorpidito
imperceptivo, entumecido
imperceptible, engourdi
ongevoelig, gevoelloos
ไม่มีความรู้สึก , ชา
tidak peka, mati rasa
غير حسّاسٍ , خامدٌ
संवेदनहीन , सुन्न
חסֵר תַּפְרִיט , נמל
感知できない , しびれた
감지되지 않는 , 저린